دانلود آهنگ حسین رضا اسدی گلبانو
دانلود آهنگ حسین رضا اسدی به نام گلبانو با لینک مستقیم
Download New Music Hossein Reza Asadi - Golbanoo
برای دانلود آهنگ جدید حسین رضا اسدی به نام گلبانو و مشاهده متن آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید ...
متن آهنگ گلبانو حسین رضا اسدی
ه گلی، نه گلبانویی، نه چم مس آهویی گیونه مین و گیونه موری، تو ارا اخنکه خویی
گیسلت، گیسلت، گیسلت پاساره باخن چملت، چملت، چملت چی چلچراخن
لیسک چلچراخم نمی، زیخ و آخ و داخم نمی شکتی می سا تو ایر کم، لیز و کاخ و باخم نمی
باخلت، باخلت، باخلت گله اناره گیژل سرونت هر مری خلیفه ماره
ژیرم و ژارم ارا تو، بی پلامارم ارا تو کته مسی چالی چملت، هر پله مارم ارا تو
ماته ممینم، تاگه مویئنم، بی ساز و بی دول، وه برژنگلت، چپه می
لیوه ته موئم، تاگه مشنوئم، بی قصه کردن، ، وه چم مست، گپه می
تش بریقه می، ماوه تمه توز، آگرا منی، کویری درینم گره می
روژه مایه ور، هویره مایه سر، اسکه مخنی،، دسمه مه گری خره می
دسلت، دسلت ، دسلت اَ گیره مارم ، تا گه بوینه کس و کارم
دوس کس و کارم تونی، بو بنیش سه تارم تونی واهفه چترت بچویچن، سوزیه وهارم تونی
هم گلی هم گل بانویی، هم چم مس آهویی گیون مین و گیون موری، تو ارا اخنکه خویی؟
ترجمه از زبان لکی
تو زیباتر از آنی که به گل توصیفت کنم و یا نامت را گلبانو بگذارم
تو زیباتر از چشم های مست آهوانی
تو می کشی و زندگی می بخشی، حیرانم که چگونه تو را توصیف نماییم
گیسوانت، شبیه سایه های درهم شاخ و برگ ها هستند که روی دیوار باغی افتاده باشد
چشم هایت به روشنی چلچراغ می مانند
وقتی تو را دارم، پرتو چلچراغ را نمی خواهم و با حضور تو، مرا چه نسبتی با غم و آه و ناله است
خستگی ام را زیر سایه ی تو از تن به در کنم، به داشتن هزار کاخ و قصر و باغ می ارزد
باغ گیسوانت لبریز از گل های نوشکفته است، به شکوفه زاران انار می مانند
پیچ و تاب سرونت(روسری محلی) مانند پیچ خوردن مارها پر از ابهام است
افسرده و تهیدستم اگر نباشی، تنهایی آزارم می دهد و بی پناه می مانم
در برکه ی چشمانت منعکس شده ام و پیداست چگونه سراسیمه به دنبال تو هستم
مات و مبهوت می مانم وقتی می بینم با مژگانت کف می زنی و دست می کوبی
بدون این که صدای سرنا و کوبش طبلی در بین باشد
دیوانه ام می کنی وقتی که می بینم بدون حرف زدن، با نگاهت هزاران قصه را روایت می کنی
رعد و برق می زند. گرد و غباری فضا را هاشور می زند
وقتی که خرامان می آیی و وجودم را به آتش می کشانی و کوره ی داغ هایم را شعله ور می کنی
روز، پا پیش می گذارد، آفتاب،
خودی نشان می دهد وقتی که لبخند می زنی و دستم را به مهر می فشاری و دور خودت می چرخانی ام
و این لحظه ی باشکوه رقم می خورد که دست هایمان در هم قفل می شود
و تمام زندگی ام به جریان می افتد
دوست من و همه ی پشت و پناه تو هستی، بیا درنگی نما که آرامش در من ساکن شود
توفان گیسوانت را رها کن، که از سبزینه های بهاری زیباتری
چه امتیازی می دهید؟